پديده ي قرض گيري در زبان
پديده ي قرض گيري در زبان
چکيده
مقدمه
قرض گيري در سطح واژگان و عوامل مؤثر در آن
پرواضح است که بکارگيري روز افزون و استفاده ي غير معقول واژه هاي بيگانه در زبان فارسي مي تواند اصالت و غناي اين زبان را تحت الشعاع خود قرار داده، و بخصوص اين باور را در اذهان عموم جاي دهد که زبان فارسي در ارائه مفاهيم علمي و تخصصي ناتوان است و ما همچنان مجبور به استفاده از واژه هاي خارجي در زبان هستيم. متأسفانه، امروزه عده زيادي از مردم بر اين باورند که با رشد سريع علم و صنعت در غرب و به دليل پيشرفت فزاينده ي فن آوري ارتباطات، براي ما که هر روز شاهد ورورد انبوهي از ابزارها و کالاها از چنين کشورهايي هستيم راهي جز عاريه گرفتن کلمات و عناوين اين کالاها وجود ندارد و در اين ميان فارسي را ناتوان تر از آن مي دانند که بتواند نظام واژگاني خود را با اين پيشرفت روزافزون علم و فن آوري در غرب همگام سازد. البته بايد اذعان داشت که قرض گيري عناصر واژگاني از ساير زبان ها امري است طبيعي و تقريباً همه زبان هاي دنيا به صورتهاي مختلف کلماتي را از ديگر زبان ها گرفته و در صورت لزوم آن را به فهرست واژگان خود مي افزايند که البته اين پديده دليلي بر ضعف ساختاري زبان قرض گيرنده و يا برتري زبان قرض دهنده نيست (5). براي مثال، اگر چه فارسي زبانان کلمات زيادي را از زباني مانند انگليسي در گفتار خود بکار مي گيرند، انگليسي نيز کلماتي را از فارسي در خود دارد که امروزه بخشي هر چند اندک از واژگان اين زبان را تشکيل مي دهند. واژه اي چون (Paradise) از کلمه ي «پرديس» در زبان فارسي به معني «بهشت» گرفته شده است و يا واژه اي چون (orange) همان واژه ي (نارنج) در زبان فارسي است.
همان طور که پيشتر گفته شد، براي شناخت بهتر پديده ي قرض گيري و آگاهي از تأثيرات مثبت يا منفي آن بر زبان قرض گيرنده لازم است آن را از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داده و عوامل مؤثر در آن را بهتر شناخت. دلايل عمده اي که موجب بروز اين پديده مي گردند عبارتند از:
1- نياز و ضرورت استفاده از واژه هاي قرضي در زبان قرض گيرنده
2-تداخل و روابط مختلف، اجتماعي و فرهنگي بين جوامع انساني
البته پر واضح است که ورود واژه هاي فراوان به زبان فارسي به دليلي که در بالا گفته شد امري طبيعي و شايد غير قابل اجتناب باشد. براي مثال، مراجعه به تاريخ زبان فارسي نشان مي دهد که به جهت نفوذ فرهنگ غني اسلام در ايران و از آنجا که زبان عربي زبان نزول قرآن کريم بوده است، لذا اين زبان در بين ايرانيان از قداست خاصي برخوردار شده و همواره در طول تاريخ واژه هاي فراواني از آن اقتباس گرديده و با توجه به علاقه فراوان ايرانيان به دين مبين اسلام و به دليل سهولت در خواندن متون مذهبي و اسلامي، بخش وسيعي از واژگان زبان فارسي را به خود اختصاص داده است.
همان طور که گفته شد، همواره و در زمان هاي مختلف براي زبان هاي بشري چنين امري صورت گرفته است و تأثيرگذاري فرهنگ هاي مختلف جوامع انساني بر همديگر ورود واژه هاي قرضي بيگانه را به اين زبان ها موجب گرديده است. (7) لازم به توضيح است که براي بسياري از عناصر فرهنگي که برابر آن در زبان فارسي موجود است بهتر است از بکارگيري کلمات خارجي اجتناب شود و بجاي آن استفاده از کلمات اصيل زبان فارسي توصيه مي گردد. از آنجا که امروز متأسفانه کشور ما به دليل توطئه هاي مختلف در معرض تهاجم فرهنگي از سوي غرب قرار گرفته است نمي توان انتظاري غير از اين داشت که انبوهي از واژگان غربي همراه با ابزارها و کالاهاي مختلف وارد اين مرز و بوم شوند، با وجود اين، با مقابله ي صحيح و همه جانبه با اين تهاجم شايد بتوان جلوي ورود بسياري از اين واژه ها را گرفت و با مراجعه به گذشته زبان فارسي و اتخاد شيوه هاي درست، براي بسياري از پديده ها و عناصر فرهنگي جديد که ضرورت استفاده از آنها بر همگان روشن است کلمات اصيل فارسي خلق کرد و در مواقع لازم نيز بکار بست.
3-متأسفانه بسياري از واژگان دخيل قرضي در زبان فارسي که بخصوص در محاوره هاي روزانه توسط سخنگويان فارسي زبان بکار گرفته مي شوند به هيچ يک از اين دلايل نسبتاً منطقي که در بالا اشاره شد به فارسي وارد نشده اند.
بسياري از فارسي زبانان ترجيج مي دهند به هنگام سخن گفتن يا نوشتن، تعدادي از واژه هاي خارجي را بخصوص از زبان هاي اروپايي و نيز زبان عربي بکار گيرند. همه ي ما آگاهانه يا ناآگاهانه به هنگام صحبت کردن، چند واژه انگليسي را بدون هيچ دليلي بجاي معادل هاي فارسي آن استفاده مي نماييم و اين در حالي است که هيچ نيازي به استفاده ي از آنها در گفتار ما نيست و براي آنها معادل هاي بسيار مناسب و زيبا در زبان فارسي موجود است. سخنگويان فارسي زبان با افزودن چند واژه ي انگليسي در گفتار خودآگاهانه سعي بر اين دارند که به مخاطب يا مخاطبين خود نشان دهند که آنها به اصطلاح زبان انگليسي را که يک زبان بين المللي است مي دانند و يا حداقل داراي تحصيلات عاليه دانشگاهي مي باشند. استفاده از واژگاني چون Discipline بجاي «نظم و تربيت» و يا cotact بجاي «برخورد» نمونه اي بارز از اين گونه به اصطلاح «فخر فروشي ها» است.
متأسفانه بسيارند از ادبا و اهل قلم در کشور ما که با افزودن چند واژه کلاسيک عربي در گفتار يا نوشته هاي خود به اصطلاح سعي دارند که به کلام خود اعتبار و نفوذ ادبي ببخشند و به اعتقاد آنها وجود چند واژه ي عربي از اين نوع حکايت از معلومات وسيع و آشنايي آنها با ادبيات عرب دارد. بايد اذعان داشت که تنها دليلي که اقتباس واژه هاي خارجي را در فارسي توجيه پذير مي سازد همان نياز و ضرورت بکارگيري آنها در بعضي حوزه هاي علمي و تخصصي است که هنوز کلمات دقيق و مناسبي به عنوان معادل و جايگزين آن در فارسي خلق نشده است و شايد بتوان گفت که به هر دليل ديگر بکار گيري واژگان خارجي که نيازي به استفاده از آنها در فارسي نيست گناهي است نابخشودني و در واقع نوعي بي مهري است به زبان مادري - زبان فارسي که امروز ما وارث آن هستيم و اين وظيفه اي است بس خطير و گران. بايد اين واقعيت را باور داشت که براي پاسداري از زبان فارسي و مقابله با هجوم واژگان دخيل بيگانه راهي جز خودباوري و مراجعه به اصالت زبان فارسي وجود ندارد. فارسي زباني است توانا و از نقطه نظر زبانشناسي، هيچ زباني به زبان ديگر برتري ندارد. براي مثال، زبان، يک قوم از قايل بدوي آفريقا با چند صد نفر سخنگو از يک طرف و زبان انگليسي از طرف ديگر به عنوان زبان ميانجي (Lingua Franka) جوامع بشري در سطح بين المللي، داراي ارزش زباني يکسان مي باشند. (8)
هر زباني در حد برطرف ساختن نياز اهل خود و سخنگويان آن زبان تواناست و از اين نظر همه زبان هاي بشري کامل و ارزشمندند. وجود چند واژه دخيل خارجي در يک زبان دليلي بر ضعف آن زبان نمي باشد. به عبارت ساده تر، وجود يک يا چند کلمه در يک زبان و فقدان آن در زبان ديگر دليل برتري آن زبان نيست. زبان، برخاسته از نياز سخنگويان خود رشد مي يابد و اگر در جامعه اي بعضي از عناصر فرهنگي وجود نداشته باشد واژه ي برابر آن نيز در زبان آن جامعه وجود نخواهد داشت و در صورت ايجاد يا ورود آن عنصر فرهنگي به جامعه، زبان هم با خلق واژه ي جديد و يا اقتباس آن از ساير زبان ها اين نياز را مرتفع خواهد ساخت. اين وظيفه ي اهل آن زبان است که با پرهيز از بکارگيري واژگان خارجي که معادل آنها در زبان مادري شان موجود است موجبات رشد و تکامل هر چه بهتر و بيشتر زبان فارسي را فراهم سازند. مسلماً در هر زباني تمهيدات و روش هاي وجود دارد که مي توان با توسل جستن به آنها در صورت نياز کلماتي را توليد و به فهرست واژگان آن زبان افزود. به نظر مي رسد که اشاره اي هر چند مختصر به اين روش ها کمکي براي فهم بهتر مطلب باشد.
روش هاي مختلف واژه سازي بر پايه ي قرض گيري
1-واژه ي قرضي(Loan word)
2-ترجمه ي قرضي (Loan Translation)
در فارسي نيز در موارد معدودي روش ترجمه ي قرضي توسط سخنگويان فارسي زبان بکار رفته است. اما، متأسفانه ميزان استفاده از آن نسبت به روش نخست بسيار اندک بوده است. فارسي از جمله زبان هايي است که تا بحال از روش «واژه ي قرضي» که روشي بسيار ساده و بي دردسر به نظر مي رسد استفاده ي فراواني داشته است. در اين زمينه، زبان عربي الگوي نسبتاً بهتري اتخاذ نموده است. عرب زبانان به هنگام استفاده از واژه هاي خارجي، حداقل شکل و صورت عربي به آن واژه ها بخشيده و به اصطلاح رنگ و بوي عربي به آن مي دهند. کلماتي چون التيليفزون و التلفزون بجاي واژه هاي تلفن و تلويزيون موارد بارزي از اين اقدام بجا و مناسب در زبان عربي است.
3-تغيير قرضي (Loan shift)
الف) بکارگيري مجدد واژگان قديمي در زبان فارسي مانند رايانه و يخچال
ب) ايجاد وسعت در يکي از واژگان متداول و گنجاندن معناي دوم در آن، مانند دفتر به نظر مي رسد اين روش بسيار مناسب و ايده آل است و از آنجايي که در آن از خلاقيت زبان فارسي به عنوان ابزار اصلي در توليد کلمات جديد استفاده مي شود مي تواند وسيله اي مفيد در خدمت رشد هر چه بيشتر زبان فارسي باشد. (13) استفاده از واژه ي «يارانه» به جاي «سوبسيد» نمونه ديگري از اين گونه واژه سازي هاست.
4-تعبير قرضي (Loan Interpretation)
5-ترجمه و تعبير قرضي (Loan Translation and Interpretation)
لازم به توضيح است که زبان هاي مختلف با توجه به ساختار خود نسبت به يک يا چند روش از روشهاي فوق گرايش بيشتري دارند. (14) متأسفانه، در اين ميان فارسي نسبت به روش اول گرايش بيشتري داشته و واژه هاي خارجي را عيناً از زبان هاي بيگانه اقتباس نموده است.
البته بسياري از اين واژگان بدون هيچ دليل و تنها آگاهانه و يا ناآگاهانه توسط طبقه ي تحصيل کرده ي خارج از کشور به فارسي انتقال داده شده اند. براي اکثر اين کلمات معادل هاي بسيار مناسبي در زبان فارسي موجود است و اين وظيفه فردفرد ما فارسي زبانان است که نسبت به ورود و بکارگيري اين واژگان حساسيت بيشتري از خود نشان داده و با استفاده صحيح و مناسب از واژه هاي اصيل فارسي فرهنگ و زبان فارسي را پاس بداريم.
پی نوشت ها :
*استاديار زبانشناسي دانشگاه بيرجند
1- Hauguage , e (1950) The Analysis of Linguistic Borrowing. The Ecology of Language , Essays by E.Haugen ed. A Dil , p.81
2-Arlotto,A. (1972)Introduction to Historical Linguistics. Boston: Haughton Mifflin. p.184
3-Hartman ,R. and F.Stork (1972) Dictionary of Language And Linguistics Landon:Applied Science Publishers.p.29
4-مدرسي، يحيي. برخي مسائل نظري در جامعه شناسي زبان، مجله زبانشناسي (1)،ش 1، صص41-51.
5-Fishman J.et al (1971(.Research Outline for Comparative Studies Language Planning can language be planned. eds.g Rubin and B.jernudd.pp.293-305
6-Hidalge A.(1986). language contexts, language Ioyality and language prejudice on the Mexican border ,Language in society (15), No 2, pp.199-220
7-مدرسي، يحيي، جامعه شناسي زبان، تهران، م,سسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1368،صص64-65.
8-Artille r.(1972) An Introduction to Historical and Comparative Linguistics, New York :
Macmillan.p.172
9- باطني، محمد رضا، زبان و تفکر، مجموعه مقالات زبانشناسي، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1369.
10-حق شناس، علي محمد، وام گيري و پيامدهاي صرفي و واژگاني آن، زبان فارسي زبان علم، مجموعه سخنرانيهاي دومين سمينار نگارش فارسي، تهران مرکز نشر دانشگاهي 1365،صص135-129.
11-Garvin ,P.(1973)Some Comments on Language Planning Language Planning current Issuesand Research eds.J.Rubin and R.shuy. p.24-33
12-لغت نامه دهخدا، تهران، موسسه لغت نامه دهخدا، 1364.
13-صادقي رضا، تجربه هاي زبان فارسي در علم، مجموعه مقالات سمينار زبان فارسي زبان علم، تهران مرکز نشر دانشگاهي، 1372.
14-Rabin , C(1971) A Tentative Classification of Language Planning Aims. Can language be planned? eds.J. Rubin and B.Jernudd.pp.277-79
منبع: پايگاه نور- ش 15
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}